در ادوار گذشته پیش از آنکه کت و شلوار به عنوان پوشاک مردانه رسمیّت پیدا کند، مردان و جوانان ایل «ارخالِق» و پیراهن به تن می کردند و شالی قهوه ای یا سفید رنگ و پر چین که چند بار دور کمر آنها پیچیده می شد روی ارخالِق به کمر می بستند. زیر جامه ای دوخته شده از پارچه های ضخیم و با دوام می پوشیدند و قسمت های ساق پا یا نوار بلند و مخصوص و سبز رنگی به نام پاپیچ پوشش می دادند. جوراب پوشیدن رسمیتی نداشت و آنها مَلِکی یا (گیوه) به پا می کردند که برای راه رفتن ها در مناطق هموار و ناهموار راحت بود و پاها احساس خستگی و درد نداشتند. چون رویه یا (رووارد) ملکی روزنه داشت پاها هرگز بو نمی گرفت.
لباس های زنان ایل که خود پوششی خوش وقار و نگهبانی خوش منظر است از زمان های بسیار دور که شاید هنوز کلمه ی حجاب ناشناخته و نامأنوس با اندیشه ی آدمیان بوده، خود ترجمان و تفسیر حجاب بوده. پیراهن های بلند و زیر جامه هایی که همه ی ظواهر زنانگی آنها را در حصار عزت خویش حفظ می کنند پوششی است که خرده بین ترین افراد هم نمی توانند نقصی در آن بیابند.آنها به منظور خوش کردن خویش حمایل ها مهلو و میخک و مهره های قشنگی به نام زردیون استفاده می کنند. گیس های بلند خود را می بافند و به پشت سر می اندازند که گاهی تا انتهای کمر آنها می رسد. این موهای زیبا را در پوشش چارقدی هفت رنگ حفظ می کنند. کلاهی کوچک و آستردار روی سرشان زیر چارقد می پوشند که نخ متصل به آن تا زیر گلو می رسد و بسته می شود. روی قسمت جلو و محیط کلاه را با اشرفی های فتحعلی شاهی زینت می کنند و آنگاه دستمال هفت رنگ و خوش نگاری روی آن می بندند و بال های بلند آن را پشت سرشان می اندازند. روی پیراهن پوششی آسترداربه نام کُردین به تن می کنند تا از سرما محفوظ بمانند.
می توان به حقیقت ادعا کرد که هرگز نمی توان نقصی در پوشش حفاظتی زنان ایل پیدا کرد و بحث حجاب در مورد آنها واژه ی بی معنایی است.